تو 37 سالگی می نویسم! بخوانید مرا..

از 29 سالگی نوشتم.. یه وقفه.. باز می نویسم تا آروم شم.. تو آرامش من شریک شید...

تو 37 سالگی می نویسم! بخوانید مرا..

از 29 سالگی نوشتم.. یه وقفه.. باز می نویسم تا آروم شم.. تو آرامش من شریک شید...

عید 97

عید خیلی شلوغی داشتیم. قبل از عید به علی گفتم که من از بس ماموریت رفتم دلم می خواد فقط یه جا باشم! حتی اگه شمال رفتیم دلم نمی خواد از خونه بزنم بیرون، اما اینطور نشد.

29 اسفند رفتیم سمت شمال، چمخاله ویلا گرفتیم تا چهارم؛ بعد چهارم رفتیم سمت اردبیل و تا نهم اونجا بودیم. بعد رفتیم بانه و برگشتیم همدان و دوباره رفتیم بانه و سیزده بدر همدان بودیم.

سه شنبه و چهارشنبه مرخصی گرفتم و امروز روز اول کاریمه و هنوز نرفتم سرکار :)


شکر خدا امسال سال خوبی از لحاظ مالی، عاطفی، عشقی و کلا هرچی بود.

خدا رو شاکرم که اینهمه نعمت ارزانی من داشته. کارش قدر نعمت هاشو بدونم.

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد