تو 37 سالگی می نویسم! بخوانید مرا..

از 29 سالگی نوشتم.. یه وقفه.. باز می نویسم تا آروم شم.. تو آرامش من شریک شید...

تو 37 سالگی می نویسم! بخوانید مرا..

از 29 سالگی نوشتم.. یه وقفه.. باز می نویسم تا آروم شم.. تو آرامش من شریک شید...

خواب

باز خواب ایمان رو دیدم! در مقام استاد درونم بود و همش ازش سوال میکردم! از دکتر و وقایع اخیر پرسیدم! میگفت که درساتو گوش کن اما از جواب دادن راجع به جزییات سرباز زد. ته دلم یه دلبستگی بهش داشتم! اما میگفت که قراره با یه دختر ازدواج کنه. عکسشم دیدم!! یه دختر مو بلند خارجی! خیلی هم منو تحویل نمیگرفت....

از خواب که بیدار شدم لمس بودم! چه خواب واضحی بود! یعنی چی میخواد بهم بگه؟؟  

خواب نوشت: نمیدونم تو ناخودآگاهمون من دست  از  سر ایمان برنمیدارم یا اون دست از سر من بر نمیداره!! که همش خوابشو میبینم!

نظرات 1 + ارسال نظر
سمانه چهارشنبه 15 مهر 1394 ساعت 19:58

خودت رو با شرایط سازگار کن .از حال لذت ببر..زندگی خیلی کوتاست ...مسیر زندگی یکطرفه هست و بازگشتی به عقب نخواهی داشت .برو سر کار....به خودت احترام بزار و کارهایی که دوست داری انجام بده ..

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد