تو 37 سالگی می نویسم! بخوانید مرا..

از 29 سالگی نوشتم.. یه وقفه.. باز می نویسم تا آروم شم.. تو آرامش من شریک شید...

تو 37 سالگی می نویسم! بخوانید مرا..

از 29 سالگی نوشتم.. یه وقفه.. باز می نویسم تا آروم شم.. تو آرامش من شریک شید...

٢٥٠٠

سه شنبه ای که گذشت بابا بهمون ٢٥٠٠ داد. اسمش کادوی ازدواج بود، بماند که قرار بود ٢٦٠٠ بده و ١٠٠ تومنش پَر!! 

با ذوق تموم عصری رفتیم بیرون، یه سر تمام عتیقه فروشی ها رو گشتیم تا یه جنس تاپ پیدا کنیم اما هیچی به دلمون ننشیت. قرار شد پول بگیریم تا دست خالی نباشیم! رفتیم جلو atm و با غرور کارتم رو زدم و منتظر.. یهو پیام اومد کارت شما منقضی شده!!! یه نگا به کارت سامانم انداختم دیدم تا ٩٤/٧ اعتبار داشته!! دست از پا درازتر اومدیم! فک کن ٢٥٠٠ پول تو حسابت باشه و نتونی برداری! نگرانی ام وقتی بیشتر شد که علی گفت بانکت که تو تهرانه! نکنه کارتتو  ندن و بگن باید بری تهران!! خلاصه تا صب نگران خوابیدیم...

چهارشنبه اول وقت با علی رفتیم سامان و کارت جدید گرفتم و وین کارتم گرفتم! یه میلیون نقدی هم گرفتم.. اول رفتیم پست بانک و به روز کردیم حدود ٢٥٠ دادیم. و بعدش رفتیم انصار و صفر کردیم ٦٥٠ اونجا دادیم البته یه میلیون بود و ٤٠٠ موقع افتتاح حساب گرویی نگه داشته بود..راحت شدیم.. !انصار خیلی اذیت میکرد و تا فروردین قسط داشت! به علی گفتم صفر کن تا شرش کم شه.. بعد  علی رفت بانک مسکن و من اومدم خونه مامان ایران، علی که اومد گفت قسطای عقب افتاده بانک مسکن ١٨٠٠ بوده، من یه میلیونشو دادم! بعد با مامان ایران دواره رفتیم انصار که کارای اداریشو تموم کنیم و تموم شد.. علی رفت اداره منم اومدم خونه...

ناهار هم مهمون من رفتیم ساندویچی فردوسی! و دوباره خونه مامان ایران ى ٢٧٠ بدهی خاله رو دادیم  و بعدش عتیقه فروشی.

مامان ایران سه تا ساعت، یه پنکه، یه قندون، یه لاله، یه قفل و چندتا کلید خریدو ما هم یه ساعت که میگفت ٨٠٠ اما ٤٥٠ دادیم و یه سرویس قهوه خوری نوربلین! چون تمتمتم پولمون تموم شده بود ٩٠ بیعانه دادم ى گفتم شنبه میام میبرم! روی پول بیمه بیکاری ام حساب کردم !

شب عکس موجودیمو برای مامان اینا فرستادم! مانده حسابم ٥ هزار تومن!!

٢٥٠٠ نوشت: هَوس عتیقه نزاشت خوشخواب بخریم! 


نظرات 1 + ارسال نظر
sgh شنبه 9 آبان 1394 ساعت 18:23

عالی اید به خدا شما 2500 یه شبه خرج کردید :))

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد