تو 37 سالگی می نویسم! بخوانید مرا..

از 29 سالگی نوشتم.. یه وقفه.. باز می نویسم تا آروم شم.. تو آرامش من شریک شید...

تو 37 سالگی می نویسم! بخوانید مرا..

از 29 سالگی نوشتم.. یه وقفه.. باز می نویسم تا آروم شم.. تو آرامش من شریک شید...

تولد باران

تولد باران شد.. روز قبلش رفتم توی ژله به سپیده کمک کردم! یه ژله رنگین کمونی درست کردیم  و یه ژله مخلوط قلب! خیلی وقت گرفت اما بد نشد..

تم تولدش هم رنگین کمان بود و هیچکس الا محمدجواد و گیلدا رنگی نپوشیده بودن!!!

ما 20 تومن دادیم!! کمتر از همه! اما بیشتر از تولد هفته پیش بهار!

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد