تو 37 سالگی می نویسم! بخوانید مرا..

از 29 سالگی نوشتم.. یه وقفه.. باز می نویسم تا آروم شم.. تو آرامش من شریک شید...

تو 37 سالگی می نویسم! بخوانید مرا..

از 29 سالگی نوشتم.. یه وقفه.. باز می نویسم تا آروم شم.. تو آرامش من شریک شید...

مامان

وقتی خیلی تنهایی و مجبوری کارای خونه رو انجام بدی و تاکید میکنم مجبور!!  تنها کسی که هِی یادش میکنی مامانته.. 

اعتراف میکنم  الان تو این چندروزه  که کارای خونه مخصوصا آشپزخونه رو انجام میدم یاد مامان میکنم، اعتراف میکنم گریه میکنم!! الان خیلی بغض دارم .. مامان که کار خونه رو انجام میداد و ما اذیتش میکردیم  میگفت مگه من ختمتکارتونم! (منظورش خدمتکار بود)

نظرات 1 + ارسال نظر
مگهان دوشنبه 10 خرداد 1395 ساعت 16:59 http://meghan.blogsky.com

عزیز دلم... :( چقدر مامانا گناه دارن و چقدر...

عاشق ختمتکار* شدم.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد